شهروندی بهنام تکنولوژی

شهروندی بهنام تکنولوژی
دیدگاههای مختلف پیرامون جایگاه و تأثیر فناوری در زندگی ما
نویسنده: محمد حسینخلیلی، کارشناسیارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
ما بهعنوان شهروندان این عصر خودآگاه و ناخودآگاه در حال استفاده از تکنولوژی هستیم. تکنولوژی زندگی ما را فرا گرفته و ما برای انجام بخش قابلتوجهی از امور روزمرهی خود، ناگزیر از استفاده از فناوری هستیم و بدون آن لَنگ میمانیم. البته نباید این مسئله را نادیده گرفت که بقای فناوری نیز به مداومت استفادهی ما از آن است. این ارتباط متقابل جزء لاینفک زندگی امروز ماست. بهتر است دستکم حالا که با تکنولوژی و ظواهر آن درآمیخته شدهایم، جایگاه حقیقی آن را در زندگی بهتر بشناسیم و «بهاندازه» به آن میدان بدهیم. این میداندادن تا حد زیادی به دیدگاه ما نسبت به تکنولوژی بستگی دارد. یا همچون نیل پستمن نسبت به آن دیدگاهی منفی و اسطورهای داریم و معتقدیم «هرچه شگفتیهای یک تکنولوژی بیشتر باشد، تبعات منفی آن نیز بیشتر است» (پستمن، 1997) یا با دیدگاهی مثبت یا خنثی آن را کاملاً یا تا حدی بهعنوان بخشی از جهان زندگی خود پذیرفتهایم. در این نوشته، سعی داریم رویکردهای گوناگونی که تا به حال نسبت به تکنولوژی وجود داشته و دارد را موردبررسی قرار دهیم.
ابزارگرایی[1]: «دیدگاهی است که اکثر آفرینندگان تکنولوژی و همچنین کاربران آن، تلویحاً یا صراحتاً، طرفدار آن هستند». در ابزارگرایی تکنولوژی را عین وسایل و خود تکنولوژی را خنثی میدانند. رضا داوری اردکانی در تبیین این رویکرد میگوید: «…تکنیک جدید عین وسیلهی ماشینی است که در ابتدا بشر آن را برای بهبود زندگی ساخته و اگر از آن برای ویرانی و کشتار و ظلم بهره میگیرند، باید ویرانگران و کشتارکنندگان و ستمکاران را مؤاخذه کرد. زیرا تکنیک خوب و بد نیست بلکه خنثی است». افرادی همچون جان فیسک، جان ب. تامپسون و نیکلاس لوهمان و رویکرد مطالعات فرهنگی به رسانهها دیدگاهی ابزارگرایانه دارند.
مثال واضح برای این رویکرد، آب و ظرف است. در این رویکرد تکنولوژی همچون ظرفی است که بهمثابهی ابزار و وسیلهای در خدمت امری دیگر یعنی نگهداری و انتقال محتوا یا خدمتی خاص به کار میرود. نقطهضعف اصلی این رویکرد همینجاست که به تکنولوژی، بهعنوان واسطهای فعال، آنطور که باید توجه ندارد. حال آنکه میدانیم اینگونه نیست. مثال کتاب و رادیو را در نظر آورید. فرض کنید که اندیشهای از این دو رسانه پخش گردد. بهدلیل ماده و شکلی که کتاب دارد (کاغذ و قابلیت ماندگاری بالا) قهراً رسانهای شایستهتر برای دوام یک اندیشه است تا رادیو که رسانهای است که محتوای شنیداری و گذرایی را به مخاطب عرضه میدارد.
رویکرد ابزارگرایانهی ناب، امروزه بهطور کامل رد شده است؛ هرچند در ایران ناخودآگاه اقبال نسبتاً قابلتوجهی به آن وجود دارد. البته این رویکرد با عبارات مطرح در کشور همچون «فضای مجازی بستر مناسبی برای فرهنگسازی است» و… منافات ندارد ولی بدون توجه به خود تکنولوژی مورداستفاده، تأثیر موردنظر صاحبان این دیدگاه تحقق نخواهد یافت.
جبرگرایی[2]: این رویکرد نقطهی مقابل ابزارگرایی است. میتوان پیشگام این رویکرد را فیلسوف آلمانی مارتین هایدگر دانست آنجا که از ذات تکنولوژی سخن میگوید و معتقد است تکنولوژی زندگی ما را قاببندی (گشتل) میکند. «جبرگرایان با شخصیتبخشیدن به تکنولوژی معتقدند: با اینکه تکنولوژی ابتدا توسط بشر ایجاد شده است، اما بهتدریج از کنترل انسان خارج شده و مسیر دلخواه خودش را میپیماید و آنچه بخواهد با زندگی انسان میکند» (امیدعلی و حسینی، 1391). حد افراطی این رویکرد را در بسیاری از فیلمهای علمی-تخیلی موجود میتوان شاهد بود. آنجایی که تکنولوژی صاحب اراده شده، از خود تصمیم میگیرد و به مبدع خود خیانت میکند و بر او فرمان میراند.
اندیشمندی بهنام ایلول پا فراتر نهاده و معتقد است «نقش انسان در تکنولوژی امروزی در حد فشردن کلیدی است، نقشی که انسانیت انسان در انجامش هیچ دخالتی نداشته و قابلواگذاری به رباتهاست» (همان). عرصهی تبلور و ظهور دیدگاه این نظریهپردازان در تکنولوژیهایی است که بهنوعی با شخصیتبخشی همراه هستند. مثال بارز آن، اینترت اشیاست. بر اساس نظر جبرگرایان، اینترنت اشیا تکنولوژیای است که نقش انسانیت انسان در آن به کمترین حد خود نزدیک میشود و این فناوری شبیه به عضوی از یک خانه تبدیل میگردد. برای مثال، شخص پس از ترک منزل خیالش راحت است که صبح بعد از ترک منزلش، نان تست داغ برای فرزندانش آمده است، رأس ساعت 11 لباسها شسته خواهند شد و مواردی از این قبیل.
در توضیح جبرگرایی تکنولوژیک البته یک دسته دیدگاه در حد افراطی مطرح است ولی دیدگاهی دیگر وجود دارد که نقش فناوری را تسهیلکننده میداند و نه نقش اصلی و تعیینکننده.
به جبرگرایی نقدهایی در ادعا و برداشت وارد شده که در اینجا امکان پرداخت به آنها نیست؛ اما دستکم دیدگاههایی همچون دیدگاه سیدمرتضی آوینی در ایران مطرح است که برای فناوری عاملیت و نقش قائلند اما معتقدند تکنولوژی اگر به تسخیر درآید و نگاه ما به آن به چشم وابستگی نباشد، مواجههی مناسبی خواهیم داشت (آوینی، 1393). توضیح بیشتر این نظر نیاز به مطالعهی تمامی نوشتههای سیدمرتضی آوینی پیرامون فناوری و رسانه دارد که در اینجا به بیان آنها نمیپردازیم.
ساختگرایی اجتماعی[3]: این دیدگاه برخلاف جبرگرایی که تکنولوژی را منشأ فرهنگ میداند، فرهنگها را خالق تکنولوژی میپندارد و ((تکنولوژیهای رسانهای را با توجه به اهداف و شرایط خاصی که در آن تجلی یافتهاند، تحلیل میکند (امیدعلی و حسینی، 1391). در علوم اجتماعی روی این رویکرد تأکید بسیاری وجود دارد. عالمان علوم اجتماعی معتقدند: «تکنولوژی بهتنهایی چیز بسیار اندکی را تعیین میکند و خودش بهمرور جذب اجتماع و فرهنگ میشود» (همان).
نقدی که به ساختگرایانِ کاملاً اجتماعی میشود این است که همچون جبرگرایانِ تکنولوژیک ولی در سطحی اجتماعی به جبرگرایی رسیدهاند و بهقولی از این سمتِ بام افتادهاند و برای تکمیل خود باید به عوامل غیراجتماعی نیز ارجاع داشته باشند (همان).
دیدگاه چندرگهی برونو لاتور: بهطور خلاصه، لاتور برخلاف دیدگاههای رایج که بهطور مستقیم یا تلویحی انسان و تکنولوژی را در مقابل هم قرار میدهند و یکی را دارای سلطه بر دیگری میدانند، تکنولوژی و انسان را نه در مقابل هم بلکه در کنار هم میداند. لاتور ضمن مخالفت با جداسازی امر طبیعی و اجتماعی از یکدیگر، آن دو را با هم میداند. وی انسانها و تکنولوژی را موجوداتی چندرگه[4] میداند؛ بدین معنی که «هم تکنولوژی موجودی انسانی (و طبیعی) است و هم انسان موجودی تکنولوژیک (طبیعی)». این حرف که تکنولوژی و انسان هردو موجوداتی ناهمجنس هستند، نظر جدیدی نیست و فیلسوفان زیادی از بازیگری سیاسی، اقتصادی و… تکنولوژی و انسان سخن گفتهاند. اما در نظر لاتور «انسان بخشی از ماهیت تکنولوژی و تکنولوژی بخشی از ماهیت انسان است. نه میتوان تکنولوژی را بدون انسان تعریف کرد و نه انسان را بدون تکنولوژی. تکنولوژی و انسان در طول تاریخ همدیگر را ساختهاند و میسازند» (شریفزاده و مقدمحیدری، 1393).
در این نوشته به نقد تفصیلی دیدگاه لاتور و دیگر رویکردها نمیپردازیم و به گفتهی سیدمرتضی آوینی بازمیگردیم. بدون انکارِ وجود فعال تکنولوژی و نقش سازنده یا مخرب آن در حیات بشر، این ما هستیم که با اشتباه گرفتن شأن و شیء و یا فراموشی آنها موجب سلطهی تکنولوژی بر خود یا اجتناب از آن میشویم. «شأنیت اشیایی که مصنوع ما هستند، وابسته به خود ماست، چه بدانیم و چه ندانیم. هر شیءِ مصنوع انسان برای غایتی ایجاد شده است که آن غایت را باید معنا و محتوای آن شیء بدانیم (آوینی،1390). این ما هستیم که از اساس مشخص مینماییم تکنولوژی در راستای افق غایی و آرمانشهر وجودی انسان است یا خیر.
منابع:
- امیدعلی، میثم و سیدحسن حسینی (1391)، مروری انتقادی بر مهمترین نظریههای تکنولوژی رسانه، مطالعات میانرشتهای در رسانه و فرهنگ، سال دوم، شمارهی دوم.
- داوری اردکانی، رضا، ملاحظاتی در باب تکنیک، نامه فرهنگ، شمارهی 32 و 33.
- پستمن، نیل، پنج نکته دربارهی تحولات تکنولوژیک، اندیشه، ترجمه سیدحسن آذرکار، سال ششم، شمارهی دوم.
- آوینی، سیدمرتضی (1390)، آزادی قلم، رستاخیز جان، تهران، نشر واحه.
- شریفزاده، رحمان و غلامحسین مقدمحیدری (1393)، خروج از دوگانگی تکنولوژی خودمختار و تکنولوژی بهمثابهی وسیلهی صرف بر اساس دیدگاه برونو لاتور، فلسفه علم، سال پنجم، شمارهی اول، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
[1] instrumentalism
[2] determinism
[3] Social constructivism
[4] hybrid
مطالب زیر را حتما بخوانید
تبلیغها با ما چه میکنند…؟ (مروری بر مهمترین فنون اقناعی در تبلیغات تجاری)
1.61k بازدید
تحولات تاریخی در مطالعات آینده
1.49k بازدید
شهرهای هوشمند چگونه میتوانند در مقابله با بیماریهای همهگیر مفید واقع شوند
1.54k بازدید
مقدمهای بر تبلیغات، شیوههای تبلیغ و انواع آن
1.58k بازدید
آموزش مجازی چه مزایا و معایبی دارد؟
1.57k بازدید